شهادت حضرت علي اكبر(ع)

مولودي ادبيات.مداحي ورزشي

شهادت حضرت علي اكبر(ع)

۶۹ بازديد

اي پسر من پدر پير توام  پدر پيرو زمين گير توام

اي جگر گوشه ي من لب واكن شادو خرسند لب بابا كن

 چرا لب بسته اي و نمي گويي سخن  تكلم كن علي مسوزان قلب من

 به ناگه زينب از خيمه درآمد سراسيمه به سوي اكبر آمد

 دودست خويش را بر سر نهادي گهي در راه وگاهي افتادي

 اي جوانان از حرم گل آوريد جسم اكبر مرا سوي ميدان ببريد

 شد زتيغ كين دوتا فرق هجده ساله ام از جفاي كوفيان گشته پر پرلاله ام

 بر سر نعش علي ناله و زاري كنم

خصم دون مي خندد و من عزاداري كنم

اربا اربا شد تن يوسف كنعان من

اي خدا رفته صفا ديگر از بستان من

افتاده بر زمين نخل باغ آرزو

مادرش كو تا كند گريه بر احوال او

مثل لاله خون جگر اندر اين صحرا شدم

بعد مرگ اكبرم سير از اين صحرا شدم

پسرم اي پسرم اي پسرم كس نداند كه چه آمد به سرم

 نه همين روح سجودم بودي توهمه بود ونبودم بودي

 گرچه صد پاره تني اكبر من

حاصل عمر مني اكبر من

سخني گوي و دلم را خوش كن

 تو كه آتش زده اي خاموش كن  

--------------------------------------------------

علي علي اكبر ولدي(2)

داري ميري ميدون پسرم شده دل ما خون پسرم

 همه ي حرم صف كشيدن با دلي پريشون

شميم گل ياس خداحافظ هم شونه ي عباس خدا حافظ

وقت مرگ باباست خداحافظ

بمير اوني كه در كمين ميوه ي دلم رو مي چينه

الهي تودنيا پدري جوونشو اين جور نبين 

برو اي جوونم خدا حافظ

اي آروم جونم خدا حافظ

بعد تو نمونم خدا حافظ

بزار تا چشات ببينم اون صورت مات ببينم

كمي جلو بابا راه برو من قدو بالات ببينم

 بي تو من غريبم علي بابا كه تويي طبيبم علي بابا 

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.