اي عمو تا ناله ي هل من معينت را شنيدم
از حرم تا قتلگه باشور جانبازي دويدم
آنچنان دل برد ازمن بانگ هل من ناصر تو
كاستينم را زدست عمه ام زينب كشيدم
جاي تكبير اذان ظهر در آغوش گرمت
بانگ مادر مادر زهرا در اين صحرا شنيدم
گرچه طفلي كو چكم اما قبولم كن عموجان
بر سر دست تو من قرباني شش ماهه ديدم
كس نداند جز خدا كز غصه ي مظلوم تو
با چه حالي از كنار خيمه در مقتل رسيدم
دست من افتاد از تن گوسرم بر پايت افتد
سر چه باشد؟ تير عشقت را به جان خود خريدم
تا برون از خيمه گه رفتي دل من با تو آمد
تو به رفتن رو نهادي من ز ماندن دل بريدم
---------------------------------------
اگرچه كودكم من من عاشق حسينم
بهر عموي خوبم همواره نور عينم
عموي من غريب و بي پناه است
صداي غربتش بر اين گواه است
عمو حسين عمو حسين عموجان
فداي تار مويش اين جان خسته ي من
دارد نواي ديگر قلب شكسته ي من
به گوش جان من رسد صدايش
آتش زند قلب مرا نوايش
عمو حسين عمو حسين عمو جان
شمشير كين اعدا بر دست من نشسته
چون استخوان دستم قلب عمو شكسته
صدبار اگر جان هديه سازم اي جان
در راه توكم است عمو به قران
اي مظهر خدايي عموي غم نصيبم
فرياد غربتت را با جان و دل مجيبم
لبيك يا حبيبي
مگر كه مرده باشم چرا چنين غريبي