موضوعات مختلف

مولودي ادبيات.مداحي ورزشي

شهادت حضرت ام البنين(س)

۷۴ بازديد

مادر روز‌هاي دلتنگي
بانوي گريه‌هاي طولاني‌
مي‌شد از موج اشك هر روزت
اسمان مدينه طوفاني

بسكه با سوز روضه مي‌خواندي
پا به پايت مدينه مي‌ناليد
چشم‌هاي غسي مروان هم
گاهي از گريه‌ي تو مي‌باريد

اسمان را به گريه وا مي‌داشت
چشم ابري و اه هر روزت
چشم خاكي و غصه دار بقيع‌
مي‌نشسته به راه هر روزت

كربلا بود و روسفيدي تو
لحظه امتحان سخت خدا
پسرانت يكي يكي رفتند
شير مردان درس‌هاي شما

گرچه با چشم خود نديدي كه
كربلا را چه ماجرايي بود
زندگي تو بعد عاشورا
گريه در گريه كربلايي بود

 

شهادت امام جواد(ع)

۸۴ بازديد

زشت است پيش چشمها افتاده باشد

اي كاش با افتادنش طشتي نكوبند

روي زمين بي سر صدا افتاده باشد

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد

مردي ز ظلم آشنا افتاده باشد

انصاف اصلا نيست در بيرون برقصند

در حجره اش آقاي ما افتاده باشد

در راه پشت بام ميبيند مصيبت

پيكر كه بين پله ها افتاده باشد

هرجا بيوفتد روزگارش كربلاييست

فرقي ندارد كه كجا افتاده باشد

اي واي اگر در ازدحام سخت گودال

روي تني سرنيزه ها افتاده باشد

اين آبرودار قبيله ست و روا نيست

عريان دراين صحرا رها افتاده باشد

 

شهادت حضرت حر(ع)

۸۳ بازديد

اگر بر آستان خواني مرا خاك درت گردم
و گر از در براني خاك پاي لشگرت كردم
به درگاهت غبار آسا نشستم بر نمي خيزم
و گر بفشاني ام چون گَرد بر گِِرد سرت گردم
علي شير خدا باب تو شير خود به قاتل داد
تو اي دلبندِ او مپسند نوميد از درت گردم
دل و جانم ز تاب شرم هم چون شمع مي سوزد
بده پروانه تا پروانه وش خاكسترت گردم
ببين از كرده خود سر به زيرم سر بلندم كن
مرا رخصت بده تا پيش مرگ اكبرت گردم
اگر باشد به دستم اختياري بعد سر دادن
سرم گيرم به دست و باز بر گرد سرت گردم
به صد تعظيم نام فاطمه آرم به لب يعني
كه خواهم رستگار از فيض نام مادرت گردم

 

شهادت امام حسن عسگري(ع)

۷۶ بازديد

شانه به درد زلف پريشان من نخورد
مرهم به درد چاك گريبان من نخورد

از زهر معتمد كه دو سه جرعه خورده ام
يك قطره هم نماند كه از جان من نخورد

تاريك بود بس كه شكنجه سراي من
راه ستاره نيز به زندان من نخورد

شش سال در اسارت اگر عمر من گذشت
بر خواهر اسير كه چشمان من نخورد

در شعله‌اي كه چادر اين همسرم نسوخت
يا تازيانه بر تن طفلان من نخورد

دندان من ز لرزه بر اين كاسه آب خورد
چوبي دگر به گوشه‌ي دندان من نخورد

 

شهادت امام حسن مجتبي(ع)

۶۲ بازديد

بيچاره دستي كه گداي مجتبي نيست يا آن سري كه خاك پاي مجتبي نيست

 بر گريه ي زهراقسم مديون زهراست چشمي كه گريان عزاي مجتبي نيست

 

وقتي سكوتش اين همه محشر بپا كرد ديگر نيازي به صداي مجتبي نيست

  وقتي سكوتش اين همه محشر بپا كرد ديگر نيازي به صداي مجتبي نيست

  در كربلا هرچند با دقت بگردي چيزي به جز عشق و صفاي مجتبي نيست

كرببلا با آن همه داغ مصيبت هم پايه ي درد و بلاي مجتبي نيست

 

 طوري تمام هستي اش وقف حسين شد انگار قاسم هم براي مجتبي نيست

 اوجاي خود دارد در اين دنيا مجال رزم آوري بچه هاي مجتبي نيست

 يا اهل عالم ما گداي مجتباييم ما خاك پاي خاك پاي مجتباييم

 

 آيا شده بال وپرت افتاده باشد در گوشه اي از بسترت افتاده باشد

 آيا شده مرد جمل باشي واما مانند برگي پيكرت افتاده باشد

 

آيا شده در لحظه هاي آخرينت چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد

 من شك ندارم كه عروس فاطمه نيست وقتي به جانت همسرت افتاده باشد

 آيا شده سجاده ات هنگام غارت دست سپاه و لشگرت افتاده باشد

مظلوم و تنها وغريب عالمين است گريه كن غم هاي اين بي كس حسين است

شهادت حضرت ابوالفضل(ع)

۷۵ بازديد

ابوالفضل ساقي طفلان حسين

 ابوالفضل شيرين تر از نام حسين

  هركي گرفتاري داره ذكر ابوالفضل ميگيره

هركي كه ياري نداره ذكر ابوالفضل ميگره

هركسي ياري نداره ذكر ابوالفضل ميگيره

ذكر ابوالفضل عباس ذكر خداي جليل

هركس نشد مجنون او آخر با درد تنهايي مي ميره

دست ابوالفضل عباس تكيه گه جبرئيل

حسين منتظر بين راش

علي پيدا از شونهاش

حسن پيدا از گريه هاش

جان به فداي جمالش هركي نساز بخيل

عيسي بن مريم در حرم در كرم ابوفاضل بخيل

واويلا ديگه حرم نيومد واويلا آبا برام نيومد

 واويلا در خيمه قحط آب واويلا روز مرگ رباب

واويلا رفع عطش ثواب واويلا دست عمو بريده

 واويلا رنگ بابا پريده واويلا رنگ زينب پريده

 

شهادت امام حسين(ع)

۶۹ بازديد

افتاده بين قتلگاه  توچنگ كينه ي سپاه

ديگه نداره جان پناه پناه عالم

باور نداره زينب ،امام داره مي بينه

روسينه ي داداشش شمر لعين

بالاي گودال هي ميره از حال ،

پير شده زينب قد هزار سال

سالار زينب يا حسين

آه و واويلا يا حسين رحمي به ما كن يا حسين

زينب شده تنها حسين بي يارو محرم

خوب شد نديدي آتيش به چادرم رسيده

 سپاه كوفيان تا حرم رسيده

 پاشو كه زينب با اين شرافت بايد بپوشه رخت اسارت

 سالار زينب ياحسين

نميشه باورم تويي آيا برادرم تويي

 حسين مادرم تويي اي خفته بر خون

 دونه دونه مي بوسم اعضاي پيكرت رو

 پيدا نكردم اما داداش سرت رو

اي پاره پيكر خدا نگهدار هستي خواهر خدا نگهدار

-------------------------------------------------------------

ذوالجناح آمده سر را به زمين مي كوبد

 همه ي دشت ميان نظرش خونين است

ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده

 به نظر مي رسد اما خبرش خونين است

ذوالجناها پدرم كو؟ توچرا تنهايي

 چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونين است

 با نگاهي كه پدر لحظه ي آخر مي كرد

 عمه ام گفت كه ديگر سفرش خونين است

----------------------------------------------------------------------

حسينعشق مني

صد مرده زنده مي شود از عشق يا حسين

ارباب ما معلم عيسي بن مريم است

عيسي اگر در آخر عمرش به عرش رفت

قنداقه ي حسين شرف عرش اعظم است

حسين عشق مني

اي حسين عشق مني

--------------------------------------------------------------

عطري كه از حوالي پرچم وزيده است

مارا به سمت مجلس آقا كشيده است

 از صحن اين حسينيه تا صحن كربلا

 صد كوچه وا كنيد كه محرم رسيده است

 دست ازل دوچشم مرا وقف گريه كرد

 اصلا مرا براي همين آفريده است

آقا ببين براي عزاي تو مادرم

پيراهن سياه برايم خريده است

نور نمي دهند وبهشتش نمي برند

چشمي كه روضه هاي شمارا نديده است

--------------------------------------------------------

وضو نداشت هرآن كس كه برد نام تورا

قسم به جان تو نشناخت احترام تورا

مقام قدرتو از فطرت بشر اولاست

عقول ناقصه كي پي برد مقام تورا

فزون تر است ز ديروز  قدر تو امروز

 اگرچه دشمن خواست انهدام تورا

 تورا به كوفه بخواندند اهل كوفه ولي نداشتند

چرا؟ پاس احترام تورا

 بريختند زكين خون اطهرت و آنگه،

 گشوده دست به غارت گري خيام تورا

 به قتلگاه تو آمد سكينه دختر تو

بديد پيكر عريان لعل فام تورا

 بگفت اي پدر آنكو برد سر زتنت نكرد

 تر زكفي آب از چه كام تورا

 زجاي خيزپدر جان كه لشكر عدوان

به سوي شام برد عترت كرام تورا

--------------------------------------------------------------------

حسينم وا حسينم غريبم وا غريبا (2)

 شب است وآسمان ها لاله گون است

 تمام كربلا درياي خون است

 بنال اي دل بزن پيوسته ناله

كه پرپر گشته هفتادو دولاله

حسينم وا حسينم غريبم وا غريبا

بيابان است و آواي ربابش

علي اصغر به صحرا برده خوابش

بگرديم كوه كوه ريزيم ستاره

كه زينب كرده گم دوماه پاره

مه روي سكينه گشته نيلي

 كنار نعش بابا خورده سيلي

به گرد لاله ي در خون نشسته

نمي بينم به جز نيزه شكسته

چراغ انجمن گم كرده زينب

 شهيد بي كفن گم كرده زينب

 زچشم اي تشنه كامان خون بباريد

 كه از امشب دگر سقا نداريم

-----------------------------------

آه ازآن ساعت كه با صد شورو شي زينب آمد

 زينب آمد برسر قبر حسين با زبان حال آن دور از وطن

 گفت با قبر برادر اين سخن

خيز اي سرور آزاده زينب از نفس افتاده

اي همسفرم اي تاج سرم يك تن تو ببين اين چشم ترم

 سفر كردم به دنبال سر تو سپر بودم براي دختر تو

 چهل منزل كتك خوردم برادر

 به جرم اين كه بودم خواهر تو

 زجا برخيز اي صد پاره تن از گل

 تماشاكن كه از چشم شهيدانم

دلي زخمي تر آوردم

تمام ياس هاي تو نشان از كربلا بردن

 چو برگشتن براي ذكر چمن نيلوفر آوردند

 اي باور من اي ياور من يك تن نظري بر دل من

اگرچه سر نداري نگه بر سيل اشكم كن

 كه با چشمان خود آيم  براي اصغر آوردم

-----------------------------------------------

حسين ثار الله

بشنو از عرش خدا صداي ضمضه مياد

گوش بده باگوش دل صداي فاطمه مياد

دل ديوونه ي من ديوونه تر شد آقاجون

 از صداي زنگ قافله خبر شد آقاجون

 حسين ثارالله

 چه خبر شده زمين وآسمون پرازغم

اهل دل با اشكشون با غم ميگن محرم

توي دنيا دل من قشنگ ترين عزا خونه است

دل من حسينيه زينبيه سقا خونه است

 دوست دارم تا جون دارم اسم تورو صدا كنم

درد عمري دردي رو با ديدنت دوا كنم

عمري منتظرم يه لحظه كربلات باشم

باسر و با يه وضو دم قبرتو نگاه كنم 

من سر سفره ي تو بزرگ شدم خوب مي دوني

 تا پاي مرگ محال دامن تورو رها كنم 

 -------------------------------

من به قصد كشت زدن قدم كمونيه

ديدم تو دست ساربون ازت نشونيه

ديدم كه گوش دخترت رقيه خونيه

غروب و نعل تازه او صداي ده سوار

سرت رونيزه او مي خنده نيزه دار

 ميون خيمه سوخته ها مي گند كه الفرار

براي درهمي حسين يه عده كشتنت

 ديدم كه پاره پاره شد تموم پيرهنت

نشد كه نيزه هارو دربيارم از تنت

------------------------------------

هركسي گوشش به حرفاي من    

     ديگه از تشنگي حرفي نزنه

هرچه مرد توماها بود فدا شده   

   بچه ها بابا ديگه تنها شده

گمونم سقاي او فدا شده

باباي ما ديگه سقا نداره

بره آب براي ماها بياره

من از اين گوشه ي خيمه مي ديدم

حرفاشو با قوم كافر شنيدم

بچه ها دست بابا خوني شده

گمونم شش ماهه قربوني شده

عبارو طوري رو اصغر كشيده

معلومه خيلي خجالت كشيده

به خون فرق داداش اكبرمون

به تمام گل هاي پرپرمون

ديگه از خيمه ها بيرون نياييد

جلو چشم بابا اشك نريزيد

نزاريد بابا خجالت بكشه

هرچه از دشمن كشيده بسشه

محلا محلا واويلا

-------------------------------------

 

 

 

 

 

 

 

وفات حضرت خديجه(س)

۶۳ بازديد

سه سال آخر عُمرش شكسته‌تر شده بود
بلي شكسته‌تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود

تمام بال و پر او كبود و زخمي بود
كه پيــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
بـلايِ شِعْب به پايان رسيـده بود امّــا
خديجه بيشـتر آماده‌ي خطر شده بود
چه قدر دير به محبوبه اش رسـيد نبي
چه قدر زود گُلش عازمِ سفر شده بود
زني كه پيـك اَجَل تحت امرِ مَردش بـود
به اختيار خودش بود مُحتضر شده بود
نبي به فكـر وصـايايِ همسـرش بود و
غمش به خاطرِ زهراش بيشتر شده بود
شبيه فاطمه اش بود و در سه نوبتِ تلخ
خديجه صاحب عزاي سه تا پسر شده بود
چه قـدر جَـدّه اين خاندان اذيّت شـد
چه قدر مادر سادات خونْ جگر شده بود
چگونه بگذرم؟ از اينكه بين شعله و دود
به قلب فاطمه اش داغ حمله ور شده بود
خديجه سنگ ز. كُـفّـار خورد و دخـتر او
سرش شكسته‌ي بي حُرمتيِ در شده بود
نداد فاطمه رُخصت، وگرنه در آتــش
بنا به سوختـن آن چهل نفر شده بود

 

وفات امام خميني(ره)

۶۶ بازديد

تقديم غمت خونجگر لالۀ ما بود
بي مهر رخت سايۀ غم هالۀ ما بود

هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود
هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود

اي ماه كه دادي همه را مهر خدايي
چون شد كه دميدي به شبستان جدايي

اي ماه جماران كه زهجرت چو هلاليم
يكبار بر افروز و ببين ما به چه حاليم

سر تا به قدم محنت و اندوه و ملاليم
بايد كه بسوزيم و بگرييم و بناليم

هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود
ايام غمت بر همه ايام بلا بود

اي همدم ياران خدا جوي جماران
اي كعبۀ دل بيت تو در كوي جماران

اي گرد عزايت به سر و روي جماران
با ياد تو چشم همگان سوي جماران

باز آ كه خزان بي تو بهاران دل ماست
بيت الحزن از غصه جماران دل ماست

 

شهادت امام رضا (ع)

۷۹ بازديد

عبا بر سركشيد و داد ميزد
ميان كوچه‌ها فرياد ميزد
پرش‌وبالش‌شكست‌تابرزمين‌خورد
فغان از كينه‌ي صياد ميزد
........
ميان حجره از پا تا فتاده
به‌خاك تيره صورت را نهاده
جوادش آمده و روضه شروع شد
به دستان پدر تا آب داده
........
اگر بر خاك چشمان ترش بود
جوادش چون به بالاي سرش بود
سرش بر دامن فرزند تا ديد
به فكر كربلا و اكبرش بود
.........
ميان درد بود و روضه‌خوان شد
به ديده ديده‌ام اشكش روان شد
براي مشك سقاي حرم سوخت
بهار عمر او تا در خزان شد
.......
شرر بر جسم و جانش شعله‌ور شد
وداعش در همين ماه صفر شد
به غربت ناله‌ و فرياد ميزد
به فكر آتش و مسمار در شد